چهارشنبه گذشته به مناسبت هفته بهزيستي در برنامه راديويي
“
بحث روز “
شركت كرده بودم. گزارشي در حين برنامه پخش شد كه حاوي صحبت هاي پدر يكي
از كودكان معلول بود. ايشان بر دو نكته اساسي تأكيد داشتند كه به ذهنم
رسيد آن را دستمايه اين نوشتار كوتاه قرار دهم. نخست اينكه فرمودند :
“
مسئولان بهزيستي و دست اندركار توانبخشي دچار “
عادي شدن “
نشوند و هميشه در برخورد با افراد معلول برخوردي حرفه اي و مناسب داشته
باشند “
و دوم اينكه “
از مردم مي خواستند دست از ترحم دلسوزانه به افراد معلول بردارند
“
.
اصولأ در برنامه هاي توانبخشي افراد داراي معلوليت ، پيچيدن نسخه
يكسان براي همه ، خطايي جبران ناپذير است. در برنامه توانبخشي هر فرد ،
نگاه به توانمنديهاي ذهني و جسمي باقيمانده او به همراه وضعيت اجتماعي،
فرهنگي او اساس فعاليت هاي بازتواني را تشكيل مي دهد و اين موضوع بارها
تذكر داده شده است كه دو نفر كم شنوا، نابينا يا فرد داراي ضايعه نخاعي
را نمي توان با يك برنامه يكسان پيگيري نمود، بلكه بايد آنان را به شكلي
ويژه و منفرد بررسي و برنامه ها را تنظيم كرد. اين امر باعث خواهد شد تا
از روزمرگي و به تعبيري “
عادي شدن “
موضوع پيشگيري نمائيم.
از سوي ديگر برنامه هاي توانبخشي خود، حاوي يك برنامه اقدام عملي براي هر
فرد، به تنهايي است. كارتيمي
در توانبخشي چنانچه به درستي مورد توجه قرار گيرد و يك برنامه اقدام عملي
در همه زمينه هاي پزشكي ، حرفه اي ، آموزشي و اجتماعي براي فرد داراي
معلوليت نوشته شود، مي تواند تأثيرگذار باشد. بنابراين كار توانبخشي با
فرد معلول، فعاليتي پويا، همه جانبه و پرنشاط خواهد بود. با توجه به
اينكه معلوليت پديده اي دائمي و هميشگي براي او خواهد بود، حضور همكاران
متخصص توانبخشي نيز حضوري هميشگي است هر چند ممكن است زماني بيشتر و در
پاره اي اوقات اين حضور كاهش پيدا كند. از اين رو توصيه اين پدر، از ديد
من، بسيار بجا و ارزنده است و اين توصيه اي بوده است كه هميشه براي
همكاران نيز داشته ام.
نكته ديگر ، بحث نگرش جامعه است، هر چند بسيار بدان پرداخته ايم اما اينك
با توجه به همزماني با هفته بهزيستي ، يكبار ديگر از باب تذكر بايد بدان
پرداخت. افراد داراي معلوليت بيش از آنكه بعنوان معلول شناخته شوند، بايد
بعنوان انسانهايي همنوع در جامعه در نظر گرفته شوند، انسانهايي كه تنها
در رفتار ، ظاهر با عملكرد خود با ديگران متفاوتند و كارهايشان را به
گونه اي ديگر نسبت به افراد عادي انجام مي دهند، اما از نظر انساني
شايسته برخورداري از امكانات جامعه و حضوري فعال و پرنشاط در اجتماع مي
باشند. متأسفانه نگاه تبعيض آميز از گذشته تا بحال مانع حضور و بهره مندي
آنان از امكانات جامعه –
حتي در حداقلها –
گرديده است. اين بدان واسطه رخ داده است كه در برنامه ريزيها، تصويب
قوانين، آموزش ، مسكن ، ….
تنها نيازهاي افراد سالم مورد توجه قرار گرفته است. آنچه در اين ميان
باعث اين امر گرديده است ، وجود نگرش منفي و كمبود آگاهي از توانمنديهاي
بالقوه و بالفعل افراد داراي معلوليت است. خوشبختانه در سالهاي اخير
بواسطه مقاومتهاي صورت گرفته، امكان افزايش آگاهي عمومي فراهم گرديده
است، ليكن باورها و اعتقادات بواسطه قوي بودن ذهنيت جامعه، هنوز دچار
تغيير اساسي نشده است. ملاحظه مي شود كه عليرغم آنكه فعاليتهاي مثبتي در
برخي سازمانها و نهادها در اين زمينه صورت مي گيرد، متأسفانه در نقطه اي
ديگر فعاليتي دقيقأ متضاد با آن رخ مي دهد –
در حاليكه در شهرداري منطقه 8، موانع برچيده مي شود تا پياده رو پيوسته
تأمين گردد ، در شهرداري منطقه ….
در پياده روها بر تعداد موانع افزوده مي شود- از اين نمونه ها فراوان است
كه نيازمند كار فرهنگي بيشتر است. صدا و سيما در ارائه تصويري مطلوب از
معلولين فعاليتهايي را آغاز نموده است كه بايد افزايش يابد، ضمن اينكه
در همين حال باز هم شاهد برخي طعنه ها و بكار بردن الفاظ نامناسب نسبت به
افراد داراي معلوليت هستيم كه بايد بكلي از صدا و سيما برچيده شود.
اميدوارم، هفته بهزيستي فرصتي را فراهم آورد تا با نمايش هر چه بيشتر
توانمنديهاي افراد داراي معلوليت، ذهنيت جامعه بويژه مسئولان - كه تغيير
ديدگاه آنان بسيار مهم تر است –
نسبت به معلولان تغيير اساسي پيدا كند تا زمينه تأمين حقوق فراموش شده
آنان با سرعت بيشتري امكان پذير شود.