14 13 12 11 10 9 8 7 6 5 4 32 2 1

  •  

    بسمه تعالي

     حضور کود ک معلول در خانواده - قسمت اول

    آغاز سخن

        دکتر محمد کمالی

       

       ناتواني و معلوليت حقيقي انكارناپذير است. به نظر مي رسد سابقه حضور معلولان در جامعه به دوران بسيار قديم باز مي گردد. در منابع تاريخي سخن هاي بسياري از نحوه برخورد با معلولين اعم از كشتن و قرباني كردن آنان، ترحم و حفظ و نگهداري آنان در مراكز ويژه و جدا از جامعه به عمل آمده است. با ظهور اديان و تكامل انساني جوامع از شدت برخوردهاي ناگوار با معلولين كاسته شده است به طوري كه در جوامع پيشرفته امروزي سخن از برابري حقوق انساني، اجتماعي افراد داراي معلوليت با ديگر افراد جامعه است.

      پيشرفت هاي پزشكي، اجتماعي و اقتصادي نه تنها از ميزان بروز معلوليت ها كم نكرده است بلكه با بوجود آمدن امكان درمان بيماران با مراقبت هاي خاص و ويژه، جمع بيشتري از معلولين امكان بقا و ادامه زندگي را به همراه بسياري از ناتواني ها پيدا كرده اند. بديهي است در اين ميان خانواده به عنوان محل زندگي فرد داراي مسئوليت نقش حياتي و حساس بر عهده دارد. اولين مواجهه با معلوليت در محيط خانواده صورت مي پذيرد چه هنگامي كه والدين معمولأ انتظار كودكي زيبا، سالم و با استعداد هستند و با كودكي دچار ناتواني و معلوليت روبرو مي شوند و چه هنگامي كه به دليل اكتسابي همچون بيماري يا حوادث، فرد دچار معلوليت مي گردد. واكنش هاي متفاوت والدين و اعضاي خانواده يكي از تعيين كننده هاي اصلي در وضعيت فرد براي آينده خواهد بود.

       بديهي است تأثيرات حضور فرد معلول بويژه كودك معلول بر خانواده از جنبه اي عاطفي، اجتماعي و اقتصادي قابل بررسي مي باشد. انكار واقعيت، عدم پذيرش معلوليت فرد، خشم و پرخاشگري ، افسردگي، احساس گناه و فدا شدن زندگي و آمال و آرزوها ، اختلال در روابط زناشويي و از جمله مهمترين تأثيرات عاطفي بر روي والدين مي باشد.

      از سوي ديگر بواسطه حضور كودك معلول ارتباطات اجتماعي ، خانوادگي ، برقراري و با حضور در مهماني، تفريحات و فعاليت هاي اجتماعي خانواده ها دچار اختلال جدي مي شود به ترتيبي كه در بسياري موارد منجر به جدايي والدين از يكديگر شده است. همچنين مراقبت هاي پزشكي درماني و توانبخشي از فرد دچار معلوليت، هزينه هاي اياب و ذهاب به مراكز درماني و توانبخشي و نيز وسايل كم توانبخشي مورد نياز به طور جدي بر هزينه هاي اقتصادي خانوار تأثيرگذار مي باشد.

       در اين ميان نقش مشاوره و آموزش خانواده بسيار حياتي است تا بتواند خود را با موقعيت جديد منطبق سازد.

       بديهي است بسياري از والدين بويژه والدين جوان، هيچگونه تجربه قبلي در اين زمينه ندارند. يك روانشناس، يا مددكار اجتماعي و يا درمانگران توانبخشي در اين زمان بهترين يار و همراه والدين مي توانند باشند. در بسياري از كشورها در اين گونه موارد از برنامه “ parent to parent “  استفاده مي شود بدين شكل كه از والديني كه در سالهاي قبل داراي چنين فرزندي شده اند جهت ياري به خانواده جديد استفاده مي شود كه نتايج قابل ملاحظه اي در پذيرش كودك به همراه داشته است. در اين ميان آنچه اهميت دارد كوتاه كردن فاصله زماني بين آگاهي از معلوليت فرزند و پذيرش اين واقعيت است. بر اساس نظر متخصصين هر چه بتوان اين زمان را كاهش داد و برنامه توانبخشي را آغاز نمود بهتر است. بنابراين در اين مرحله درك احساسات و عواطف والدين و همدلي و همراهي با آنان اولين و مهمترين گام مي باشد.

       بايد اجازه داد تا آنان احساسات، عقايد و نگرش خود را به راحتي در مورد معلوليت بيان كنند، سخنان آنان را شنيد و به آنان آرامش داد و سپس با در نظر گرفتن سطح معلومات و نظام ارزشي حاكم بر آنان به آگاه سازي والدين در زمينه معلوليت فرزند و لزوم پذيرش آن پرداخت.

       آنچه اهميت دارد، پيگير و دنبال كردن موضوع از سوي مشاور، مددكار و . مي باشد. معلوليت پديده اي دائمي است با بيماريي كه جنبه موقتي و زودگذر دارد متفاوت است، بنابراين لازم است تا با رعايت وضعيت خانوادگي جريان كمكهاي فكري و مشاوره اي ارائه يابد. بديهي است در اين زمينه نكات مهم ديگري وجود دارد كه ان شاءالله در قسمت دوم ارائه خواهد شد

    قسمت دوم

     

 

        بازگشت به صفه اصلی